خورشید های کوچولو

چکاوک نقره ای من، دوست دارم خورشید های کوچولو رو همه جا بکشیم و بهشون نگاه کنیم تا دنیا پر از نور بشه. دیروز صبح وقتی هوای خنک اردی‌بهشت توی حیاط پیچیده بود و نور خورشید روی برگ های تازه درخت ها و گل ها نشسته بود پشت درخت ها، همون جا که همیشه می‌شینیم کتاب می‌خوندیم. گفتم برای من یه خورشید بکش و او وسط کلمه های کتابم برام یه خورشید زیبا کشید. بعد تر هی بهش نگاه می‌کردم و از دیدنش ذوق زده می‌شدم.ظهر وقتی از مدرسه بر می‌گشتم خورشیدم نورش رو به کلمه های سرد می‌تابوند. فکر کردم قصه‌ی خورشید من چقدر قشنگه. یه صبح اردی‌بهشتی نشسته وسط یه عالمه کلمه. پس من علاوه بر یه ستاره توی آسمون که روزها چکاوک می‌شه حالا یه خورشید کوچولو هم دارم.

امروز زنگ فلسفه گفتم بازم برای من خورشید می‌کشی؟ و اون ماژیکش رو برداشت و یه خورشید کوچولوی دیگه گوشه‌ی ماسکم نشوند.ازش چلیک چلیک با چشم هام که داشتن می‌خندیدن عکس انداخت. خورشید کوچولوی من.
شاید برای بقیه آدم ها اصلا چیز هیجان انگیز و جالبی نباشه و فقط بهش به چشم یه خورشید ماژیکی روی کاغذ نگاه کنن ولی من خیلی دوستشون دارم و فکر می‌کنم حالا می‌تونیم خورشید های کوچولو رو همه جا بکشیم و دنیا پر از جادوی قصه ها بشه. یک روزی که کلوچه‌ی توی دستم پر از نور شده بود گفتم یه قصه می‌نویسم و اسمش رو میذارم کلوچه‌ی نور و الان هم دوست دارم یه قصه بنویسم و اسمش رو بذارم خورشید های کوچولوی من.

ستاره‌ی من دلیل اینکه برای تو نامه می‌نویسم، شعر می‌خونم یا باهات حرف می‌زنم اینه که آدما بهم گوش نمی‌دن. عصر ها چای باهار نارنج دم می‌کنم و کنار باغچه ای که مامان بهش آب داده و بوی خاک می‌ده شعر می‌خونم.

پی نوشت: عکس یکی از خورشید های کوچولو رو برات کنار نامه می‌ذارم و ارزو می‌کنم باهاش دوست بشی.

۱ نظر
چوی زینب دمدمی
۲۲ ارديبهشت ۱۰:۲۵

دختر جون،تو واقعا از دنیای قصه ها بیرون اومدی. خب؟

سعی نکن انکارش کنی:)))

پاسخ :

 خدای من :)))))
نمی‌دونی تا چند روز که به این کامنت فکر می‌کردم در غمگین ترین حالا ممکن لبخند کشدار می‌زدم :*)

خیلی مهربونی.
 و خیلی ذوقکچعجعجعمعنتتققق ^___^

نمی‌تونستم وقارمو حفظ کنم:|
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
نمی‌تونم بگم دقیقا کی هستم‌. هنوز نفهمیدم. اما می‌دونم دلم می‌خواد یه ستاره واقعی یا کرم‌شب‌تابِ کوچولو باشم. از قصه‌ها، درناها و آسمون خوشم میاد. این‌جا از زندگی، ادبیات و غم می‌نویسم.
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان