ستاره ی من این اولین باره که صُبح دارم برات نامه مینویسم.وقتی چشمامو باز کردم ناخودآگاه دلم خواست برای یه نفر نامه بنویسم و همیشه اولین نفر تویی.
دیشب خواب میدیدم که وسط یه پارک پنج شیش تا گربه ی کوچولو پیدا کردم و یه گربه ی پشمالوی بزرگ، اونا رو با خودم به خونه آوردم.اولش میترسیدم به گربه ی بزرگ نزدیک شم. یک بار که خودشو چسبوند بهم و دستم بهش خورد شروع کرد به حرف زدن. من دیگه تنها نبودم یه گربه داشتم که درست مثل یه آدم بغلم میکرد و باهام حرف میزد و من میترسیدم که یهو بره. الان آرزو میکنم کاش به جای گربه یه ستاره داشتم که باهام حرف میزد و بغلم میکرد. تو توی جیبم جا میشی. با خودم میبردت مدرسه و وقتی احساس بدی داشتم و اشکام میخواست بریزه میذاشتم رو قلبم ولی میدونی بیا شبیه ادم بزرگای بی روح فکر کنیم اینا توهمه.
من خسته ام و از یه روح خسته همین بر میاد. ستاره ی من، خیلی عجیبه یهو قلبم درد میگیره و دنیا دور سرم میچرخه. دیشب که کلاس داشتم فقط میخواستم زودتر تموم شه تا برم اشک ببارونم. تو میدونی چرا اینطور شدم؟ میم دیشب گفت اشکال نداره.خسته ای. نمیدونم.
من دیده نمیشم و دارم سعی میکنم اینو بپذیرم. تو ستاره ی منی، تو هم وسط اون آسمون بزرگ کسی درخشیدنت رو نمیبینه؟ امیدوارم بابتش غصه نداشته باشی. من دارم بهش عادت میکنم.به اینکه هیچ کس منو نبینه و تنها باقی بمونم.
ستاره ی من، میخوام برات یه اسم بذارم تا راحت تر صدات کنم. چکاوک چطوره؟ بده اسم یه ستاره چکاوک باشه؟ تو بیا ما کارهای عجیب و غریب کنیم. یه جا خونده بودم "هر نت موسیقی برابر میشه با هر دونه ی اشک چکاوک کوچک سبز."تعبیر قشنگ و غم انگیزیه، نه؟ ما با هم اشک میریزیم و این دلیل کافی برای چکاوک بودنه.
چکاوک، صبح های زود پاک و معصوم ان. پرنده های پرانرژی وسط آسمون آبی پرواز میکنن و ریه هاشون رو پر از بوی بهار میکنن. جوونه های کوچولو و تازه ی گلدون آبی نور رو بغل میکنن و من با خودم میگم امروز یه روز دیگه ست. پاشو و غم ها رو خاک کن. به گلدون ها آب بده و زنده بمون.
چکاوک کوچولوی من امیدوارم قلب کوچیکت غم نداشته باشه و نامه ی من ناراحتت نکنه.من یه درنا میسازم و روش عکس تورو نقاشی میکنم بعد خیال میکنم تویی.میذارم توی جیبم و وقتی دنیا زشت شد میذارم روی قلبم و فکر میکنم داشتن یه ستاره که اسمش چکاوکه و گوشه ی آسمون زندگی میکنه میتونه منو از تنهایی در بیاره.
مراقب خودت و نور های نقره ای کوچیکت باش.
دوست تو روناهی؛
when you feel sad I really want to help and sometimes not even a cookie or even a hug make you feel any better so the only I think of to say is my hugs and cookies will still be here when you are ready :))*