برای موضوع جدید پادکست با بچه ها در مورد عشق به famous ها بحث می کردیم. نوجوونای الان دنیاشون از علاقه های مختلفی ساخته شده. عشق به فوتبال، گروه های موسیقی، خواننده ها و بازیگرها و حتی دنیای انیمه. یکی از بچه ها گفت :« بهنظرم خیلی عشق پاکیه و ضرری هم به کسی نداره. تازه عشقشون یهطوریه که باهمدیگه سرش دعوا نمیکنن. کنار هم نشستن و همهشون عاشق یه نفر هستن» من کاملا با این حرف موافقم و کاش همه ی پدر و مادرها و آدمای دنیا اینو متوجه بشن. یه نفر دیگه از بچه ها در جواب به این کامنت گفت : «ضررش برای خودشونه که دنیاشون رو با یه چیز بدون بازده پر کردن.» در جوابش گفت:
« این دنیا فقط دکتر و مهندس نمیخواد. چندتا آدم که عشقو بلدن هم لازمن.»
با خودم فکر کردم اگه همه ی آدم های دنیا این جمله رو درک میکردن دنیا قطعا زیباتر بود. دنیای نوجوونا مخوف نمی شد. به نظر من نوجوونا عشقو بلدن. عشق به سلبریتی ها یا هر چیز دیگه ای رو خیلی بهتر از آدم بزرگ های فراموش کار بلدن.
اونا بلدن چطور برای نشون دادن ارادت و حسشون به اون شخص روزهای قشنگ تری رو بگذرونن. دیوونه نیستن بلکه برای ساختن روزهای خاطره انگیزشون توی این دنیا بلدن چطور عاشق باشن.
اگه محمد زارع رو بشناسین میدونین که آدم موفقیه آدمی که به آرزوهاش رسیده. توی مصاحبه ای که اخیرا از محمد زارع توی مجله سیزده چاپ شده جملات تاثیرگذاری خوندم.
در اطلاعات ابتدایی صفحه اینستاگرام محمد زارع نوشته : « school kills Artis»
محمد اعتقاد داره مدرسه ها از همه ی انسان ها موجوداتی شبیه به هم خواهند ساخت، ادم هایی با پوشش شبیه به هم، رفتار شبیه به هم، دایره اطلاعاتی شبیه به هم و آینده هایی شبیه به هم.
حرف های اون مصاحبه به صحبت های امروز من و دوستانم که چند سالی بزرگتر از من و جوون هستن بی ربط نیست.
به هر حال دنیایی که ما توش گیر افتادیم تا همیشه اینطور میمونه و این ماییم که برای ربات نبودن باید بجنگیم. آخه میدونین، ربات ها هیچ وقت عاشق نمیشن فقط کار میکنن و کار میکنن و یه روزی متوقف میشن، برای همیشه!