پنج_ آغوش ماه

کوله ام را که ببندم

ستاره ای از دلتنگی میگرید

ماهی قرمزی

تنگش را می‌شکند

نهنگی آواز می‌خواند

شکوفه های گیلاس میریزند

از چشم دخترکی مروارید می‌بارد

افسوس!

برای بدرقه من نیست

ان ها بدون چاره اندوه می‌نوشند

غصه می‌بلعند

دلتنگ میمانند

باید بمانند

من که ماه را به اغوش بکشم

پرواز کنم

چرخ دنیا تند تر می‌چرخد

تو چه میدانی 

ستاره که خاموش شود

ماهی که جان دهد

نهنگ که دلتنگ باشد

درخت گیلاس که بدون شکوفه شود

دخترک که نخندد

آن وقت

دنیا ماه را به اغوش می‌کشد

پرواز می‌کند

سکوت می‌کند

تا ابد

۴ نظر
روناهی
۲۱ شهریور ۲۲:۳۶

از این حجم بی استعدادی توی شعر گفتن در عجبم واقعا :|:)))) 

حمیدرضا ندیری
۲۱ شهریور ۲۲:۳۷

چه شعر قشنگی!

چه قالب قشنگی!

:)

پاسخ :

خیلی ممنونم! :))
قشنگ میبینین شما *-*

+ خیلی خیلی خوش اومدین ^^
Nobody -
۲۱ شهریور ۲۳:۲۷

بی‌استعدادی؟

بی‌استعدادییییی؟

این خیلی زیبا بود دختررر T~T

پاسخ :

هوم:((

تو زیبا خوندی :')
شما دلگرمی های منید برای نوشتن به خدا :"" 
.. میخک..
۲۲ شهریور ۱۷:۰۳

جدا از چه قشنگ و محشر بود و اینا که خودت حتما میدونی و داری شکسته نفسی میکنی اینجا

 

اولش یه خورده تناقض زمان افعال نداره؟

کوله‌ام را که ببندم

ستاره‌ای میگریید

...

 

؟

پاسخ :

وقتی میخک داره اینجوری میگه من نباید ذوق کنم؟ :))
مرسی :*

هوم🤔
ببینم چیکارش میتونم بکنم 
بداهه میگم میزنم انتشار 
:/
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
نمی‌تونم بگم دقیقا کی هستم‌. هنوز نفهمیدم. اما می‌دونم دلم می‌خواد یه ستاره واقعی یا کرم‌شب‌تابِ کوچولو باشم. از قصه‌ها، درناها و آسمون خوشم میاد. این‌جا از زندگی، ادبیات و غم می‌نویسم.
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان