ستاره مهربون من بخند!

دیشب که گیج و ترسیده و خسته بودم. برای ستاره ای که هر شب باهاش درد و دل میکنم نامه نوشتم. بهش گفتم تو بهتر از هر کس دیگه ای میتونی آرزوها، خیال ها و رنج های منو بفهمی. گفتم شاید تو یه روز دلت برام تنگ بشه اما آدما هیچ وقت دلشون برای من تنگ نمیشه. نوشتم و نوشتم و همه ی اون حرف های نامه اکسیژنی رو بهش زدم. مهربونه، قشنگه، منو میفهمه و امشب برای ستاره م و دوستاش شعر میخونم. امیدوارم بر خلاف آدمای فراموش کار یادش نره چقدر دوستش دارم.

 

 «ای ستاره ها که بر فراز آسمان

با نگاه خود اشاره گر نشسته اید

ای ستاره ها که از ورای ابرها

بر جهان نظاره گر نشسته اید

آری این منم که در دل سکوت شب

نامه های عاشقانه پاره می کنم

ای ستاره ها اگر به من مدد کنید

دامن از غمش پر از ستاره می کنم

با دلی که بویی از وفا نبرده است

جور بیکرانه و بهانه خوشتر است

در کنار این مصاحبان خودپسند

ناز و عشوه های زیرکانه خوشتر است

ای ستاره ها چه شد که در نگاه من

دیگر آن نشاط و نغمه و ترانه مُرد

ای ستاره ها چه شد که بر لبان او

آخر آن نوای گرم عاشقانه مُرد

جام باده سر نگون و بسترم تهی

سر نهاده ام به روی نامه های او

سر نهاده ام که در میان این سطور

جستجو کنم نشانی از وفای او

ای ستاره ها مگر شما هم آگهید

از دو رویی و جفای ساکنان خاک

کاینچنین به قلب آسمان نهان شدید

ای ستاره ها ، ستاره های خوب و پاک

من که پشت پا زدم به هر چه هست و نیست

تا که کام او ز عشق خود روا کنم

لعنت خدا به من اگر بجز جفا

زین سپس به عاشقان با وفا کنم

ای ستاره ها که همچو قطره های اشک

سر به دامن سیاه شب نهاده اید

ای ستاره ها کز آن جهان جاودان

روزنی بسوی این جهان گشاده اید

رفته است و مهرش از دلم نمی رود

ای ستاره ها ، چه شد که او مرا نخواست ؟

ای ستاره ها ، ستاره ها ، ستاره ها

پس دیار عاشقان جاودان کجاست ؟» 

فروغ :)

+ببخشید طولانیه دلم نیومد اینجا نباشه. 

۶ نظر
زری ...
۲۰ خرداد ۰۱:۰۳

^---^

پاسخ :

D:

مرسی که خوندی.
اا راستی یه چیزی چه عادت خوبیه که نمیتونی وقتی ستاره ای رو باز میکنی کامنت ندی و حتما کامنتو میزاری. 
کاش ازت یاد بگیرم اینو 
فآطم ..
۲۰ خرداد ۰۸:۴۱

ستاره هم نشدیم ...-_-

پاسخ :

دیگه مشکل شماست🚶‍♀️

#شبیه _ستاره_فاطیما_باشیم! 
Cloudia Hirai
۲۰ خرداد ۱۱:۳۴

*----* خداوندا ...

پاسخ :

*----* متقابل!
:))) 
ناشناس
۲۰ خرداد ۱۵:۱۳

چه زیبا و دلنشین :)))

 

آسمون یه چیز شگفت انگیزه که هر دفعه منو غافلگیر میکنه. گاهی باهاش آرامش میگیرم و گاهی منو به تلاطم میندازه ؛ فکر کردن به دنیای عظیم پیش روم. 

کاش بشه یه روز رفت تو دلش و حل شد با اون آرامش و تلاطم. 

 

***377

پاسخ :

ممنونم :)
ببخشید من نتونستم زودتر جواب شما رو بدم. 

بله بله دقیقا همینطوره. شگفت انگیز و دوست داشتنی. 
کاش کاش :))

امم ببخشید اما متوجه نشدم منظورتون رو  :(

به قول آقای عینک کنجکاو شدم بدونم کی هستید :)
Nαrgєѕ 🌱
۲۰ خرداد ۲۱:۵۶

نه اتفاقا خوبه که کامل نوشتیش:))

 

من خیلی وقته دستم به کاغذ نرفته :((

دلم میخواد خصوصی برای خودم توی دفترم بنویسم اما هنوز حوصله ندارم

| ترنج | ‌
۲۳ خرداد ۲۳:۳۴

چقـــــدر قشنگ و ناامید از عشقِ امیدوار بود این شعر :))

ممنون که گذاشتیش "فاطیما" :) :دی

پاسخ :

دقیقا... :))
خواهش میکنم :) 

در مورد اسم تو هر چی صدا بزنی قبوله :) 
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
نمی‌تونم بگم دقیقا کی هستم‌. هنوز نفهمیدم. اما می‌دونم دلم می‌خواد یه ستاره واقعی یا کرم‌شب‌تابِ کوچولو باشم. از قصه‌ها، درناها و آسمون خوشم میاد. این‌جا از زندگی، ادبیات و غم می‌نویسم.
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان