اشتراکات عجیب

یه پیرمرد تپل و تنها توی یه اتاقک ابی کنار دریا، روی صندلی چوبی که پایه اش لق می‌زنه و قیژ قیژ صدا می‌ده لم داده بود. زیر نور نقره ای ماه روی کاغذ های کوچیک شعر می‌نوشت. اون هر وقت یکیو میدید یه دونه کاغذ شعر دست نویس که بوی ماهی میداد و صدای قلبش، میداد بهش. منم شب ها که دلم تنگ میشه برای آدما شعر میفرستم. حتی اونایی که دیگه دوستم ندارن و از یادشون رفتم. من ذوق میکنم، پیرمرد هم ذوق میکنه.

یه روزی که پیانو زدن یاد بگیرم و نمایشنامه م بره روی صحنه، میدوم، میرسم به اون اتاقک ابی و نامه های پیرمرد تنها رو می‌رسونم به دست محبوبش. قول میدم!

+ولی میدونی در نهایت امیدوارم یه روزی توی آینده که گذرم به اینجا افتاد از اینا فقط به عنوان خیال های خوش و خرم نوجوونی یاد نکنم. امیدوارم! امیدوار:) 

۸ نظر
حامد احمدی
۱۷ ارديبهشت ۰۰:۵۴

انسان که بزرگ میشه، تقریبا نوجوانی براش هیچ اهمیتی نداره. تقریبا هرچه هست، ۱۸ است تا ۳۲. باقی، مهم نیست.

پاسخ :

میدونین؟نوجوونی پر از خیال های رنگی و جورواجوره. یه عالمه آرزوی ریز و گنده برای آینده. میشه تلاش کرد و مصمم بود برای رسیدن به همه ی این آرزوها. اون وقته که توی سنی که شما میگین وقتی بهشون رسیدی. برمیگردی پشت سرتو میبیتی و کلی از لذت های نوجوونی رو که چشیدی به یاد میاری. وقتی توی جوونی به آروزهای نوجوونی برسی یه نظرم اون وقته که نوجوونی خیلی برات با اهمیته. الانم هست. همین که سعی کنم ازت درست استفاده کنم و برای اروزها تلاش، نوجوونی رو دوست داشتنی میکنه :))

ممنون از نظرتون :) 
Fatemeh Karimi
۱۷ ارديبهشت ۰۱:۵۰

ان‌شاءالله به هر چی که آرزوته برسی فاطیما جان :))

پاسخ :

مرسی ممنونم فاطمه:*

فاطمه راستی منم انسانی ام. یه انسانی که میخواد سه تا کنکور بده :/
یاسمن گلی:)
۱۷ ارديبهشت ۰۸:۱۶

برای آرزوهات تلاش کن انشالا حتما بهشون میرسی :) 

پاسخ :

حتما حتما:)))) 
_ Narges _
۱۷ ارديبهشت ۱۲:۳۸

چقدر قشنگ بود فاطیما*-*

خیلی کیف کردم . امیدوارم هرچه زودتر به آرزو و هدفت برسی :)

پاسخ :

مرسییی نرگس *-*

تو هم همینطووور کنکورو بترکونی :)))) 
سما نویس
۱۷ ارديبهشت ۱۸:۴۲

نظر آقا حامد دلم رو لرزوند.شاید براین دلم لرزید که موافقم و خیلی اوقات بهش فکر میکنم.من دوازده سال با اون روز فاصله دارم.فرصت به قدر کفایت هست اما حقیقتاً با همین تجربه ای که از خودم و آدمهای موفق اطرافم گرفتم،متوجه شدم باید عاشق زندگی باشی تا بتونی ازش پلی بسازی برای رسیدن به آرزوهات.اگر زندگی رو با تمام آنچه برات مقدر کرده؛عاشقانه دوست نداشته باشی و نپذیری هیچ وقت به اون چه که می‌خوای نمیرسی.پذیرش خیلی سخت اما شدنیه.

پاسخ :

من عاشق زندگی ام. تلاشمم میکنم امیدوارم بهش برسم :))

"ولی پذیرش هر چی که برات مقدر کرده سخته اما شدنیه"

امیدوام واسه همه بشه =))

مرسیی از شما :) 
محسن رحمانی
۱۷ ارديبهشت ۲۰:۵۸

سلام 

طاعات وعبادات قبول.

پاسخ :

سلام :)

ممنونم. طاعات و عبادات شما هم قبول باشه :) 
Fatemeh Karimi
۱۸ ارديبهشت ۰۱:۳۵

انسانی میخونی پس😍 یه هم‌رشته‌ی خوب و نویسنده‌ی فوق‌العاده‌ی دیگه ** اینطوری نمیشه بذار الان میام خصوصی😅

پاسخ :

آره *-* خوشوقتم 🤝

مرسی مرسی شما لطف داری :)

بفرمایید :) 
فآطم ..
۱۹ ارديبهشت ۱۸:۲۰

انگیزه یافتم که برات هر وقت از شعری خوشم اومد بفرستمش :)))

پاسخ :

من واسه همه شعر میفرستم اما هیچ کس واسه من شعر نمیفرسته پس بابتش کلی ذوق میکنم اگه اینکارو کنی :))))) 
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
نمی‌تونم بگم دقیقا کی هستم‌. هنوز نفهمیدم. اما می‌دونم دلم می‌خواد یه ستاره واقعی یا کرم‌شب‌تابِ کوچولو باشم. از قصه‌ها، درناها و آسمون خوشم میاد. این‌جا از زندگی، ادبیات و غم می‌نویسم.
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان