عزیزترین ستاره؛
امشب ماه نقره ای درست وسط آسمون میدرخشه و تو پر نور تر از همیشه سو سو میزنی. عمیقا آرزو میکنم حالت خوب باشه و خوشحال باشی؛)
سه ساعته که بی وقفه به تو و ماه چشم دوختم. وقتی که داشتم سعی میکردم تصویر یه آدم رو توی ماه پیدا کنم یه ستاره دنباله دار با سرعت از جلوی چشم هام دور خودش پیچید و توی سُرمه ای اسمون خاموش شد. دلم ریخت. یاد شبی افتادم که خبر مرگ مادربزرگ رو شنیدم. اون شب یه ستاره پر نور توی آسمون چرخید و خاموش شد. همون شب یاد نقل قول مادربزرگ از مامان افتادم. گفته بود: هر ستاره دنباله داری که میوفته عمر یه آدم تموم میشه! اون شب ستاره مادربزرگ همراه خودش خاموش شد.
و از همون بچگی تا همین حالا فکر میکنم هر آدمی یه ستاره توی آسمون داره. وقتی میخواد از دنیا بره ستاره شو صدا میکنه تا دستشو بگیره و همراهش بره. واسه اینکه لحظات اول زیر خاک نترسه. بعدش هم دوباره دست ستاره شو میگیره و برای همیشه راهی آسمون میشه. آخرش برای من قشنگه. اما همیشه موقع دیدن یه ستاره دنباله دار با عجله، به رفتن یه آدم از دنیا فکر میکنم. زودتر از اون که برای آرزو کردن دستپاچه بشم غصه میخورم. بعدش به خودم میام و به زندگی توی آسمونش فکر میکنم.کنار ستاره ش.
تو هم ستاره منی. وقتی خواستم برم تو هم با من میای. از آسمون دل میکنی و برای چند دقیقه میای به زمین. دست منو میگیری و تنهام نمیزاری. شک ندارم.
اما امشب خواستم بهت بگم هرگز این کارو نکن. زمین حتی برای چند دقیقه هم نمیتونه جای مهربونی برای تو باشه. من تو رو خیلی دوست دارم. قول میدم چند دقیقه مقاومت کنم و بعد خودم پرواز کنم و برای همیشه بیام پیشت. تازه اون وقت هم یه دختر بچه غصه نمیخوره که یه ستاره افتاد، یه آدم رفت. تو توی آسمون میچرخی و اون ارزوشو میکنه بعدش هم آروم میگیری تا من بیام.
قول میدم عزیز من.